مدح و شهادت امام زین العابدین علیهالسلام
آنکه عمری به دعا غنچه لب وا میکرد گـریه بر غربت و مظلومی بابا میکرد آنـچـه در مـعـرکـه کـربـبـلا رخ میداد شاهدی بود که از خـیـمه تماشا میکرد مصلحـت بود که آنجا به شهـادت نرسد ورنه او هم به بر فـاطـمه مـأوا میکرد سالها بعدِ شهادت سپـری گـشت و دلش همچو نی ناله ز بیرحمی اعدا میکرد هر زمان دست صبا زلف جوانی میدید یادی از زلف عـلـی اکـبـر لـیلا میکرد داغ قاسم به دلش بود که در فصل خزان یـاد پـرپـر شدن لالـه صـحـرا مـیکـرد برلب جوی چو میدید گلی پژمرده است یادی از علـقـمه، بیدسـتی سـقا میکرد هر زمان آب پی رفع عـطش مینوشید یـادی از تـشـنه لـبـان لب دریـا میکرد طفـل شـشماهه چو میدیـد زدود آهش روز را راهگـشـای شـب یـلـدا میکـرد گرچه شد پاره جگـر از اثر زهـر سـتم ناله از بهـر جگـر گوشه زهـرا میکرد |